شنبه 87 آبان 4 , ساعت 8:33 صبح
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد».
صد بار اگر توبه شکستی باز آ- این درگه ما درگه نامیدی نیست. گناه ناامیدی از خداوند از نظر بزرگی از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی قتل عمد هم اگر انسان توبه کند قابل بخشش است و در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
توضیح بیشتر:
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مىدهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» (نور(24)، آیه 31.)
توبه گاهى رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبهکار از معصیت خود دست بردارد. گاهى توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و اولى» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
1. حقالله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
2. حقالنفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق مىفرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
3. حقالناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مىدهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مىفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم(66)، آیه 8.)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلافها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزشهاى گذشته بخشوده مىشود و انسان توبهکننده به منزله بىگناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص21.)
ویژگىهاى توبه خالص
یکى از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگى باشد:
1. از اینکه توبهاش پذیرفته نشود، باید بترسد.
2. امید داشته باشد که توبهاش پذیرفته شود.
3. اطاعت و بندگى خدا را ادامه دهد: «عسى ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».
در قرآن کریم رجوع و هجرت انسان به سوى خدا به «فرار» نیز تعبیر شده است؛ چنان که مىفرماید: «فَفِرّوا الى اللّه؛ به طرف خدا هجرت و فرار کنید» (ذاریات (51)، آیه 5.) دستور فرار به قلعه توحید، متوجه همه حتى معصومین(ع) است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا فاسق (تبهکار) نمىشود. البته کسانى که خیلى دورند، باید تلاش بیشترى بکنند تا خود را به مرکز قلعه امن برسانند. فرار از خود رجوع به طرف خدا، چندین مرحله دارد: جاهلان باید از جهل به علم فرار کنند و احکام الهى را فرا بگیرند، وقتى به علم رسیدند، باید از علم حصولى - با عمل به دانستههاى خود به علم حضورى برسند. هنگامى که به علم حضورى رسیدند و «علم الیقین» آنان «عینالیقین» شد، باز هم باید از این مرحله صعود کرده و «فرار» را ادامه دهند تا از «عین الیقین» به «حقالیقین» برسند. همینطور سیر را ادامه دهند تا آنجا که چیزى را جز حق مشاهده نکنند (به توحید خالص دست یابند).
پس توقف در هیج مرحلهاى، روا نیست و همه موظف و مکلّف به توبه هستند. سر توبه این است که تائب دائماً در بیم و امید است، نه یقین دارد که گذشته و خطاهایش بخشیده شده و نه ناامید از بخشش و رحمت الهى است. این خوف و رجا، همان تزکیه روح یا جهاد اکبر است.
البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخى از بزرگان گفتهاند: فردى که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده است؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنى، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.
براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد:
خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟
در روایات به قدری بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (تفسیر نمونه، ج 24، ص 295).
و باز در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان، ص 296).
حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
پس توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک منابع اخلاقی:
- ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی
- ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر
- نقطه های آغاز در اخلاق، مهدوی کنی
صد بار اگر توبه شکستی باز آ- این درگه ما درگه نامیدی نیست. گناه ناامیدی از خداوند از نظر بزرگی از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی قتل عمد هم اگر انسان توبه کند قابل بخشش است و در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
توضیح بیشتر:
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مىدهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» (نور(24)، آیه 31.)
توبه گاهى رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبهکار از معصیت خود دست بردارد. گاهى توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و اولى» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
1. حقالله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
2. حقالنفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق مىفرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
3. حقالناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مىدهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مىفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم(66)، آیه 8.)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلافها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزشهاى گذشته بخشوده مىشود و انسان توبهکننده به منزله بىگناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص21.)
ویژگىهاى توبه خالص
یکى از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگى باشد:
1. از اینکه توبهاش پذیرفته نشود، باید بترسد.
2. امید داشته باشد که توبهاش پذیرفته شود.
3. اطاعت و بندگى خدا را ادامه دهد: «عسى ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».
در قرآن کریم رجوع و هجرت انسان به سوى خدا به «فرار» نیز تعبیر شده است؛ چنان که مىفرماید: «فَفِرّوا الى اللّه؛ به طرف خدا هجرت و فرار کنید» (ذاریات (51)، آیه 5.) دستور فرار به قلعه توحید، متوجه همه حتى معصومین(ع) است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا فاسق (تبهکار) نمىشود. البته کسانى که خیلى دورند، باید تلاش بیشترى بکنند تا خود را به مرکز قلعه امن برسانند. فرار از خود رجوع به طرف خدا، چندین مرحله دارد: جاهلان باید از جهل به علم فرار کنند و احکام الهى را فرا بگیرند، وقتى به علم رسیدند، باید از علم حصولى - با عمل به دانستههاى خود به علم حضورى برسند. هنگامى که به علم حضورى رسیدند و «علم الیقین» آنان «عینالیقین» شد، باز هم باید از این مرحله صعود کرده و «فرار» را ادامه دهند تا از «عین الیقین» به «حقالیقین» برسند. همینطور سیر را ادامه دهند تا آنجا که چیزى را جز حق مشاهده نکنند (به توحید خالص دست یابند).
پس توقف در هیج مرحلهاى، روا نیست و همه موظف و مکلّف به توبه هستند. سر توبه این است که تائب دائماً در بیم و امید است، نه یقین دارد که گذشته و خطاهایش بخشیده شده و نه ناامید از بخشش و رحمت الهى است. این خوف و رجا، همان تزکیه روح یا جهاد اکبر است.
البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخى از بزرگان گفتهاند: فردى که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده است؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنى، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.
براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد:
خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟
در روایات به قدری بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (تفسیر نمونه، ج 24، ص 295).
و باز در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان، ص 296).
حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
پس توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک منابع اخلاقی:
- ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی
- ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر
- نقطه های آغاز در اخلاق، مهدوی کنی
نوشته شده توسط جواد قاسم آبادی | نظرات دیگران [ نظر]