سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبها به واجبها زیان رساند ، مستحبها را واگذارید . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:8 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

برگشت به خود

در این مختصر، بحث پیرامون معضلات اجتماعى جامعه ایرانى ماست، که انشاء الله سعى بر این است که با شناختن این کمبود ها و عیب ها در خود، به برطرف کردن آن بپردازیم.

یکى از این معضلات قانونگریزى است که در بین ما کرارا وجود دارد و متاسفانه امرى طبیعى شمرده مى شود، و براى رسیدن به اهداف خود حاضریم هر قانونى را بشکنیم! چرا وقتى چراغ قرمز است اتومبیل ها حرکت مى کنند در حالى که باید بایستند؟ یا چراهنگامى که این چراغ سبز است عابرین به حرکت خود ادامه مى دهند درحالى که حق با رانندگان است؟ چرا تا وقتى که زور نباشد ما حاضر به رعایت قانون و مقررات نیستیم؟ مگر نه این که قوانین براى امنیت و آرامش ما وضع شده است؟ پس چرا از کوچکترین پارتى بازى مثلا در صف نانوایى ( که مثالى عینى است ) تا کارهاى بزرگ دست نمى کشیم؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر نباید به قوانین الهى پایبند باشیم؟

گروهى مى گویند چون عرف است ما انجام مى دهیم . ما مى گوییم آیا اگرهمه بخواهند به جهنم بروند شما نیز مى خواهید؟

این مشکل در طول تاریخ دیده مى شود . اما براى حل کردن این گونه معضلات احتیاج به همت و از خود گذشتگى است که زمینه را براى نسل آینده آماده کنیم تا مورد سرزنش آنها قرارنگیریم!

( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:8 صبح

راه امام

ما حساب این را بکنیم که قضیه ى پرورش و قضیه ى آموزش چه جور است؛ یعنى آموزش اخلاقى و معنوى و قضیه ى تهذیب نفس ، الان وضعش چطور است. ما اگر فرض کنیم که دانشگاه ما یا فیضیه ى ما، علوم را به طور وافر مى دانند و تدریس هم مى کنند ، لکن فرض بکنیم که پرورش روحى و تهذیب نفس و اخلاق در آن نباشد، آیا از این تربیت علمى فقط، منهاى تربیت هاى روحى و پرورش معنوى، چه حاصل مى شود براى کشورشان ؟ و چه حاصل مى شود براى اسلام عزیز ؟ و چه حاصل مى شود براى مردم ؟ملت؟ علم حاصل شد، اما اگر تربیت معنوى نباشد پهلوى علم، و پرورش روحى نباشد، چه بسا که ... و بسیار هم شده است که ... همین علم ، مایه ى فساد شده است. و همین عالمى که تهذیب نفس نداشته باشد و همین استاد دانشگاهى که تهذیب نفس نداشته است، براى یک کشور تحفه ى فساد مى آورد ، بهتر مى توانند فساد را در کشور ایجاد کنند.

صحیفه ى امام ، ج16،ص 497

ü  شما و ولایت

خوانندگان عزیز ! شما مى توانید نظرات خود را از طریق پیام کوتاه به شماره 09188146541 ارسال کنید تا در ستون شما و ولایت به نام خودتان چاپ شود.

v  شعر انقلاب

خوانندگان عزیز! از این پس در این ستون ، شعرى زیبا از شاعران بعد از انقلاب اسلامى را خواهید خواند.

یک دم رها ز همهمه و قیل و قال باش

غوغاست در قیامت عشاق، لال باش!

چشمى بیار  و چشمه ى آب حیات شو

دل را بشوى و آیینه ى ذوالجلال باش

فردا که کوه ها همه سیمرغ مى شوند

پر مى کشد زمین خدا ، فکر بال باش

حسرت نصیب ماضى و مستقبلى چرا؟

جز در خدا مقام مکن ، اهل حال باش

سى روز تو به جرعه ى آبى ، حرام شد

یک روز ، فکر روزه ى نان حلال باش

«على رضا قزوه»

 بر گرفته از کتاب «سوره ى انگور»


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:7 صبح

بسمه تعالى

سر مقاله

        عصر، عصر ارتباطات است و هر کدام از ما افراد یک جامعه باید با پیشرفت آن جامعه پیش رویم و رو به جلو حرکت کنیم. براى مثال امروز وسایلى مانند رایانه و یا تلفن همراه یا حتى ماهواره وسایلى عمومى و همگانى شده است و تهیه ى هر کدام از این وسایل که نشانه ى پیشرفت یک جامعه است به آسانى براى هر کدام از ما میسر است. اما  نکته ى مهم طرز استفاده از این گونه وسایل است و این که آیا با زیاد شدن این وسایل واقعا فرهنگ ما بالا مى رود یا خیر؟ آیا این وسایل با حضور خود در جامعه فرهنگ استفاده ى از آنها را نیز دنبال دارند یا نه و ما تا چه حد فرهنگ استفاده از آن را آموخته ایم؟ که اگر فرهنگ استفاده از آن را ندانیم طبعات بسیار زیاد و سنگین براى ما دارد و وسایلى که باید براى عاقبت به خیرى مردم باشد باعث عاقبت به شرى خودمان و خانواده مان شوند . پس هر چه زودتر به فکر استفاده صحیح از این گونه وسایل باشیم


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:7 صبح

عدم تلاوت قرآن در همایش دین در دنیاى معاصر

بر اساس گزارش شبکه ى قرآن ، همایش دین در دنیاى معاصر بدون قرائت قرآن در تهران برگزار شد. مجرى برنامه نیز که هراز گاهى به آیات قرآن تمسک مى کرد، با کمال شرمسارى آیات قرآن را غلط مى خواند! این براى اولین بار است که در جمهورى اسلامى ، قرائت قرآن در همایش آن هم به عنوان دین حذف شده است .

 

 

 

آیت الله جوادى آملى :مهد کودک ها عاطفه را از کودکان گرفته است.

به گزارش مرکز خبر حوزه ، آیت الله جوادى آملى در دیدار اقشار مختلف مردم با انتقاد از رواج مهد کودک گفتند :

گرچه مهد کودک بسیار خوب است ، اما در کشورهایى که مهد کودک رواج پیدا کرده، بعد از آن خانه ى سالمندان تاسیس شده است.

ایشان دوره ى هفت ساله ى کودکى را به دانشگاه آموختن عاطفه تشبیه کرده ، افزودند : جوانى که دوران دانشگاهى عمیق هفت ساله اش را در آغوش پدر و مادر نگذراند ، با پیر شدن والدین ، آنان را روانه ى خانه ى سالمندان مى کند.

این استاد برجسته ى حوزه خاطر نشان کردند: از بدترین نقص هاى مهم مهد کودک این است که عاطفه ها را از فرزندان گرفته است.

ایشان یاد آور شدند : کشور و جامعه را عاطفه مى گرداند و اگر عاطفه نباشد، سنگ روى سنگ بند نخواهد شد.

 

 

 

 

 

استقبال از کتاب مفاتیح الجنان در فرانسه

یکى از زائران مسلمان فرانسه در کربلا از انتشار مفاتیح الجنان به زبان انگلیسى در فرانسه خبر داد و گغت: این کتاب با استقبال بسیارى روبرو شده است.

به گزارس مهر، او اظهار داشت : این کتاب که اخیرا به چاپ رسیده ، با استقبال زیاد مسلمانان ساکن فرانسه روبرو شده است. پیش از این کتابى ویژه ى اعمال ماه مبارک رمضان به زبان انگلیسى چاپ شده بود که از سه سال پیش در فرانسه در میان مسلمانان توزیع مى شود

 

 

 

پور دستان : تاکتیک هاى ارتش موجب غافل گیرى متجاوز مى شود .

امیر احمد رضا پور دستان ، فرمانده ى نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، در گفتگو با خبرگزارى فارس، با بیان این که ارتش به هر تهدیدى از سوى دشمن پاسخ کوبنده خواهد داد، گفت : این طور نبوده است که در طول این سى سال که از انقلاب مى گذرد دست روى دست گذاشته و کارى نکرده باشیم؛ بلکه در این مدت همواره با دنبال طرح هایى براى مقابله با تهدیدات دشمن بوده ایم.

پوردستان با تاکید بر این که نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى همواره در آمادگى کامل قرار دارند ، خاطر نشان کرد: در صورت تجاوز به خاک ایران، نه تنها غافلگیر نخواهیم شد؛ بلکه با اجراى طرح هاى خود، هر متجاوز به خاک هاى کشور را غافلگیر مى کنیم


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:6 صبح

مبانى اندیشه هاى سیاسى در اسلام

اندیشه سیاسى چیست ؟

         اندیشه هایى که با پرسش از ماهیت پدیده هایى چون قدرت سیاسى، سامان سیاسى ، نهاد هاى سیاسى و دولت سرو کار دارد اندیشه سیاسى خوانده مى شود *1*.در این مبحث و عنوان ما از مسائلى بحث خواهیم کرد که از وحی تراویده و فراتر از ذهن انسان مى باشد و همانطور که مى دانیم : «از دیدگاه اسلام ، سیاست به نوعى هدایت جامعه سیاسى اطلاق مى شود که براساس اصول و ارزشهاى اسلامى و در راستاى مصالح جامعه توسط افراد واجد الشرایط انجام مى گیرد »*2*

امام خمینى (ره) : سیاست عبارت است از راه بردن جامعه به طرق عقل و عدل و دین و انصاف»

خلافت

           از دیدگاه قرآن انسان خلیفه خدا در روى زمین و عهده دار استقرار حاکمیت خدا و وارث نهایى زمین و حکومت در آن هست . انسان موظف است خصایص و شرایط لازم براى احراز این مسئولیت بزرگ را کسب نماید و از همه امکانات مادى و معنوى که خداى جهان در اختیار وى نهاده است بهره گیرد . اگر قرآن از مسخر بودن جهان در دست انسان سخن

مى گوید براى آن است که به انسان تفهیم کند که او توانایى به دوش کشیدن چنین مسئولیتى را دارد :

الف ) هان اى داود ! ما تو را در روى زمین خلیفه قراردادیم ؛ باید که در میان مردم به حق حکومت کنى *3*

ب) خداوند به آنها که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند ، وعده داده است که آنها را خلیفه خود در زمین قرار دهد ، همانطور که پیشینیان را چنان کرد*4*

             پس یکى از مفاهیم مهم که در قرآن به آن اشاره شده است و از مفاهیمى است که انسانها به محض پیدایش اولین جماعات به آن پى برده اند مفهوم خلافت است که در اسلام ، این خلافت رنگ و بوى دیگرى دارد که در آیات بالا به آن اشاره شده است.*5*

1.تاریخ اندیشه سیاسى در غرب ، دکتر کمال پولادى

2. حضرت امام خمینى سخنرانى مورخ 3/10/1359

3. ص / آیه 26

4. نور / آیه 55

5. مبانى اندیشه هاى سیاسى در اسلام ، عباسعلى عمید زنجانى

 

 


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:5 صبح

کلام ناب از خورشید انقلاب

          در این مجموعه ى عظیم ملى ، آنچه که مثل یک شجره ى طیبه در این سرزمین طیب و طاهر باقى ماند و ماندگار شد، همین شجره ى طیبه ى «بسیج» بود.متعهد ترین، مشتاق ترین و پرانگیزه ترین افرادى که آمدند و در این صحنه حضور پیدا کردند، مجموعه ى بسیج عظیم نیروهاى ما بودند ، صحنه را هیچ گاه خالى نگذاشتند.

      ارزش بسیج این جا معلوم مى شود که بسیج نخبگان را در درجه ى اول جذب کرد. هم نخبگان تحصیلى و علمى را؛ هم نخبگان سیاسى را؛ هم فعالان عرصه ى اجتماعى را و هم دلهاى پاک و نورانى را وهمه احساس مى کردند که سیراب مى شوند؛ تشنگى معنوى آنها در در بسیج در حضور در آن عرصه هاى دشوار برطرف مى شود.

      اما باید عرض کنم که نقش بسیج منحصر به معرکه ى جنگ و عرصه ى نبرد نیست بلکه همچنان که مى بینیم و مى شنویم در عرصه ى علم و تحصیل دانش که رتبه هاى بسیار خوب بر جسته را کسب کنند هر جا که جاى حضور    ( حضور مردمى و حضور نیروى انسانى فعال و پر انگیزه ) است ، آنجا جاى بسیج است.


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:4 صبح

روزها

روز استیضاح رضاخان فرارسید . جمعیت زیادى در میدان بهارستان، در مقابل مجلس جمع شده بودند. اکثر آنها ماموران نظمیه بودند که با لباس هاى شخضى در میدان شعار « مرده باد مدرس» را سر داده بودند. همه بى صبرانه منتظر ورود استیضاح کنندگان بودند تا به آنها یورش ببرند .کالسکه ى رضا خان گوشه ى میدان از حرکت باز ایستاد. رضاخان و همراهانش وارد جمعیت شدند. ماموران نظمیه میان جمعیت راه باز کردند و فریاد « زنده باد سردار سپه» به هوا برخاست. رضاخان لبخندى گوشه ى لبانش نقش بست، دستى بر سبیل خود کشید و داخل مجلس شد.حال مانده بود نمایندگان مخالف رضاخان . مدرس کمى دیرتر رسید و بى آنکه بترسد، وارد آن جمعیت عصبانى شد. فریادهاى« مرده باد مدرس» در گوشش طنین انداخت.عده اى بى طرف دور مدرس حلقه زدند تا حمله کنندگان به او آسیبى نرسانند.همه فریاد مى زدند «مرده باد مدرس! زنده باد سردار سپه!»

وقتى مدرس به جلوى سراى مجلس رسید، برگشت و به جمعیت خیره شد .عصایش را با خونسردى بالا آورد و به سوى جمعیت گرفت و گفت « چرا این قدر به ضرر خود اصرار دارید ؟ اگر مدرس بمیرد ، دیگر کسى به شما پول نخواهد داد». و از پلکان بالا رفت .جمعیت دوباره به صدا درآمد :«مرده باد مدرس!» مدرس به وسط پله ها رسید و فریاد زد : « زنده باد مدرس ، مرده باد سردار سپه!»مدرس خود را با اتاق نمایندگان اقلیت رساند .صداى «مرده باد مدرس» هم چنان از خیابان به گوش مى رسید . مدرس پنجره ى کوچکى را که به خیابان باز مى شد، گشود و گفت : «زنده باد مدرس ! مرده باد سردار سپه!»

نمایندگان اکثریت ماجرا را براى رضا خان تعریف کردند . رضاخان بلند شد،نعره اى کشید و به سوى اتاق نمایندگان اقلیت به راه افتاد .

رضا خان خود را به مدرس رساند. به چشمانش خیره شد مدرس خونسرد او را مى نگریست . نگاه تحقیر آمیز به رضا خان انداخت . رضاخان طاقت این نگاه را نداشت . سرش را چرخاند و یقه ى مدرس را چنگ زد. نمایندگان سعى در جدا کردن آنها داشتند . رضاخان فریاد زد :« سید! از جان من چه مى خواهى ؟» مدرس گفت :« مى خواهم نباشى » رضا خان دوباره به تقلا افتاد . نمایندگان جدایشان کردند و رضا خان نعره زد : « شما محکوم به اعدام هستید . شما را از بین خواهم برد.».............

(بقیه ى مطلب را در کتاب « شهید مدرس » اثر کامران پارسى نژاد بخوانید)

***

آیت الله شهید سید حسن مدرس ، در سال 1287 ه.ق در محله ى سرابه از توابع محلات کچو از توابع اردستان به دنیا آمد. در شش سالگى به قمشه مهاجرت و نزد پدرش و جدش میر عبدالباقى اقامت و تحصیل کرد . او در سال 1298 براى ادامه ى تحصیل به اصفهان وارد شد ودر ادامه ، در سال 1309 به نجف اشرف مهاجرت کرد. او در سال 1316 به اصفهان بازگشت و به درجه ى اجتهاد رسید. وى در سال 1328 به دوره ى دوم مجلس شوراى ملى راه یافت و تا پنج دوره پیاپى نماینده مردم تهران بود. شهید مدرس در سال 1339 توسط نیروهاى رضاخان دستگیر و به قزوین تبعید شد. در ادامه ى این تبعیداو را به خواف بردند و پس از ده سال رنج تبعید ، در سال 1356 ه.ق ( مطابق با دهم آذر 1316 ه.ش) او را به شهادت رساندند.

جمله ى معروف « دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما ست » از اوست. این روحانى مبارز، از ابتداى عمر به مبارزه ى سیاسى پرداخت و آخر جان خود را در این راه گذاشت.

دهم آذر به یاد آن بزرگوار روز مجلس نام گرفته است . روحش شاد و یادش پر رهرو باد.


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:4 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

آشنایى با اندیشه هاى رهبرى

مشخصه ى عمده اى که باید جوان را به خود متوجه کند همین هایى است که گفتم :

1.عدالت طلبى   2. حفظ نظام اسلامى 3. دشمن شناسى 4. اهمیت دادن به استقلال کشور 5. اهمیت دادن به پیوند و ارتباط بین مسئولان و مردم.

البته چیزهایى هم هست که مخصوص جوانان عزیز ماست، به خصوص جوان هایى که مشغول تحصیل علم هستند و آن پرداختن به خود است.عزیزان من! کمبود علم و عقب افتادگى علمى ما را جبران کنید؛ و این با درس خواندن، فکر کردن، کار کردن و شجاعت علمى داشتن حاصل مى شود.

ایمان خود را تقویت کنید. احساسات پاک و دل هاى روشن و نورانى و صفاهاى شما بهترین فرصت براى شماست تا پایه هاى ایمان را در دلهاى خود محکم کنید که بحمدا... وجود دارد. خدا را شکر مى کنیم که بسیارى از جوانان ما شاید بشود گفت اکثریت بزرگى از آنها- پاک دامنند. مواظب باشید آلوده دامن طالبان عالم که مى خواهند همه ى جوانان دنیا آلوده دامان باشند نتوانند به آرزوى خود در مورد شما برسند. نیروى اراده خود را قوى کنید.


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:3 صبح

امام شناسى

*چه نیازى به شناخت امام مى باشد؟

آموزه هاى آفتاب گون قرآن و معارف دریاوش مکتب اهل بیت (ع) به ما مى آموزد که هدف از آفرینش بندگى خداست (1)

اساس و پایه ى این بندگى شناخت پروردگار است و عالى ترین تبلور این شناخت، در معرفت پیامبر (ص) و اوصیاى الهى اوست؛ زیرا انسان از این بزرگان آموزه هاى دینى را فرا مى گیرد.

   شخصى خدمت امام حسین (ع) رسید و عرض کرد : « یا رسول الله ! پدر و مادرم به فدایت ! معناى شناخت خداوند چیست ؟» امام فرمودند :« شناخت خداوند یعنى مردم هر زمانى امامى را که اطاعتش بر آن ها واجب است بشناسند و به دستوراتش عمل کنند .»

    بنابر این معلوم مى شود شناخت امام از شناخت خداوند کریم جدا نیست. چنان که دعاى معرفت اشاره ى جالبى به آن دارد(2) .پس لازمه ى شناخت خدا  شناخت پیامبر (ص) و لازمه ى شناخت پیامبر (ص) ، شناخت امام (ع) است که اگر امام هر عصرى شناخته نشود ، پیامبر و خدا نیز به درستى شناخته نشده است و انسان در گمراهى وضلالت خواهد بود.

*چه نیازى به وجود امام در هر زمان مى باشد

1) همان دلیلى که نیاز به وجود پیامبر را بیان مى کند ، بیانگر نیاز مردم به امام نیز هست ؛ زیرا از سویى اسلام ، آخرین دین و حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر خداست و اسلام باید پاسخ گوى تمام نیاز هاى بشر تا قیامت باشد.

2) قرآن کریم به کلیات احکام و معارف الهى پرداخته است و توضیح و چگونه عمل کردن به دستورات الهى را به پیامبر واگذار کرده است که پیامبر به عنوان رهبر مسلمانان مطابق نیاز ها و ظرفیت هاى جامعه ى اسلامى زمان خود به بیان آنها پرداخته است و لازم است براى آیندگان جانشینان لایقى براى او باشند که همچون او متصل به دریاى بیکران علم خداوند باشند تا آنچه را پیامبر نفرموده است بیان کنند و نیاز هاى جامعه اسلامى را در هر زمان پاسخ گویند.

3)امامان نگهبانان میراث به جا مانده ازپیامبران مى باشند و نیز مبین و مفسر حقیقى قرآن کریم هستند تا دین خدا دستخوش تحریف غرض ورزان و دشمنان قرار نگیرد و این سرچشمه ى زلال تا قیامت پاک و پاکیزه بماند(3)

 

ادامه دارد.....

------------------------------------------------------

1.سوره ى ذاریات ، آیه 56

2. دعاى معرفت ، دعاى زیر است : «اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف رسولک، اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم تعرفنى حجتک ، اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى ؛ خدایاخودت را به من بشناسان که اگر تو خود را به من نشناسانى پیامبرت را نخواهم شناخت ، خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانى حجت (امام) تو را نخواهم شناخت ، خدایا حجتت (اممت ) را به من بشناسان که اگر حجتت ( امامت ) را به من نشناسانى از دین  خود گمراه خواهم شد.»

3.برگرفته از کتاب « امید صبح »

 

 


چهارشنبه 87 آبان 29 , ساعت 9:2 صبح

آشنایى با قرآن

گفتارى از حجت الاسلام قرائتى

باید قرآن را محور قرار دهیم. باید حساب کنیم که قرآن جایگاهش چیست ؟ چطور ما کتاب مخلوق ها را مباحثه مى کنیم و با عنایت مباحثه مى کنیم . همان طورى که افتخار مى کنیم استاد «کفایه » ، «رسائل » و «مکاتب » هستیم که همه ى این کتاب ها مخلوق هستند- باید درس گفتن کتاب خالق هم افتخار باشد. این حرف اول.

اصلاً قرآن مى گوید من دنیا میشم ! « لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرایته خاشغا متصدعا»تکه تکه مى شود یعنى چى ؟ یعنى من مواد منفجره هستم ! این که ما قرآن مى خوانیم و تکه تکه نمى شویم ، پیداست که در روح مان را بر قرآن باز نکرده ایم ؛ در حد ترتیل و تجوید مانده ایم. به ظاهر قرآن رسیده ایم که البته آن هم خوب و لازم است اما تدبر در قرآن هنوز جدى نشده بین ما. قرآن در بهترین شب تاریخ نازل مى شود؛ شب قدر. بر قلب بهترین آدم نازل مى شود ؛ قلب پیامبر (ص) و کتاب تحرک است . خود خداوند صفتش «قائم بالقسط»است ؛ یعنى به پا خواسته. قرآن نازل شده براى این که مردم عدالت را به پا دارند . رهبرش قائم و رستاخیزش قیامت است.همه اش بلند شدن، ایستادن و حرکت کردن است. اگر بخواهیم جامعه ى ما متحرک باشد و با نشاط، باید به قرآن رو بیاوریم.

  ملاصدرا در اواخر عمرش ناله اى دارد. مى گوید : من در چند رشته تحصص یافتم؛ اما افسوس که آخر عمر به فکر قرآن افتادم. آیت الله شاهرودى هم از آیت الله شهید صدر نقل مى کرد که ایشان گفته بود: « براى حل مشکلاتمان باید برویم نزد قرآن».

بزرگ ترین آیه ى قرآن ، آیه ى حقوقى است که یک صفحه ى کامل را در برمى گیرد؛ راجع به پیمان  و نوشتن قرارداد است. قرآن فقط مال نماز وروزه نیست . در قرآن کلماتى داریم که هر کدامشان یک دانشکده راه مى اندازد. الان دانشکده ى روان شناسى رنگ ها در دنیا راه افتاده است. در قرآن کریم : « لونها تسر الناظرین ؛ رنگش دل را شاد مى کند». این یک جرقه است که باید تبدیل به یک تحقیق و بعد یک جریان شود . قرآن ما را راه مى اندازد.

قرآن مثل دریاست . دریا را نگاه کنید، لذت مى برید. شنا کنید، لذت دارد. اگر غواصى کنید لذت مى برید. قرآن هم همین طور است و هرکس ملاتر است، بهره ى بیشترى از آن مى برد. بین غواص ها آن که غواص تر است، از دریا سرمایه اى استخراج مى کند که دیگران نمى توانند. 


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ